مارکوس آلن این را می دانست و سعی کرد به او کمک کند. هاوی لانگ نیز همین کار را کرد. اما بسیاری از هم تیمی های تاد مارینوویچ در لس آنجلس رایدرز در اوایل دهه 1990 هیچ تصوری از مصرف مواد مخدر نداشتند.
مارینوویچ از USC به Raiders آمد و در آنجا تروجان ها را به عنوان یک دانشجوی سال اول به پیروزی رز بول رساند. در آن زمان، او دو نام مستعار به دست آورده بود: «ربات کوارتربک»، پس از رژیم تمرینی افسانهای سختگیرانهای که توسط پدرش، بازیکن سابق و دستیار مربی رایدرز، مارو مارینوویچ، القا شده بود، و قصد داشت برتری در ورزشکاران را تقویت کند. نام مستعار دیگر او بسیار کمتر متملقانه بود: “ماریجوانا-ویچ”، به دلیل کشیدن علف های هرز، که به طعنه ای از طرف طرفداران مخالف در دبیرستان تبدیل شد. هنگامی که مارینوویچ به NFL رسید، او فقط از ماری جوانا سوء استفاده نکرد.
او در خاطرات جدید خود در مورد یک صبح ناخوشایند می نویسد: «پس از خوردن اکستازی، کوکائین و مشروب نمی توانستم سرم را بلند کنم. مارینوویچ: خارج از خطوط فوتبال، هنر و اعتیاد. “بدن من شبیه مرد حلبی بود.”
چه کسی او را به موقع برای تمرین آن روز بیدار کرد؟ این “مارکوس آلن با چشمان گشاد بود که با بی حوصلگی ساعت خود را بررسی می کرد” و سپس “به سمت لامبورگینی داغ خود برمی گشت.”
برای مدتی، مشکل مواد مخدر ستاره نوظهور یک راز کاملاً پنهان بود. تا زمانی که دیگر اینطور نبود، زمانی که سومین آزمایش ادرار ناموفق در فصل بعد، در سال 1992، باعث شد مارینوویچ از تیم کنار گذاشته شود.
مارینوویچ در مورد هم تیمی های Raiders (و تروجان های سابق) آلن، لانگ، رونی لات و ریکی الیسون می گوید: “من در تمام زندگی ام این افراد را تماشا کرده ام، اکنون همتای آنها بودم.” “نمی خواستم آنها را ناامید کنم. با این حال، کارهایی برای انجام دادن داشتم که نمی توانستم با آنها در میان بگذارم.”
اگرچه او به عنوان عضوی از یک تیم تازه کار در لیگ فوتبال آرنا بازگشت کوتاهی داشت، اما زندگی زمانی به ظاهر جذاب او به سوء مصرف بیشتر مواد مخدر و عواقب آن بر اساس قانون تبدیل شد: “من انزجار درونی خود را با یک سری مواد مخدر در طول سه دهه آینده از بین بردم، از جمله اکستازی، اسید، کوکائین، هروئین، کراک و مواد مخدر با من. می نویسد. این خاطرات با نویسنده لیزی رایت نوشته شده است، که آن را بسیار بیشتر از یک بیوگرافی ورزشی می داند.
او می گوید: «این نوعی داستان است که چیزهای زیادی برای ارائه دارد. “این خیلی پیچیده است.” او به آگاهی عاطفی مارینوویچ و اشتیاق دیرینه اش به هنر اشاره می کند: یکی از نقاشی های او در کتاب آمده است.
شوهر رایت، استیو، خود بازیکن سابق NFL است. در واقع، او یک خط تهاجمی بود که از مارینوویچ در رایدر محافظت می کرد. لیزی رایت به شوهرش کمک کرد تا خاطراتش را بنویسد. آنقدر خوب پیش رفت که استیو رایت او را به مارینوویچ به عنوان یک همکار توصیه کرد.
مارینوویچ میگوید حالا که نگارش کتاب به پایان رسیده است، «تقریباً مثل این است که درباره زندگی دیگری صحبت کنیم».
در کالج، پیروزی چشمگیر USC بر ایالت واشنگتن باعث تماس تلفنی رئیس جمهور وقت، رونالد ریگان شد. سال های مارینوویچ با رایدرها با شب های ممنوعه و پر از مواد مخدر در لس آنجلس مشخص شد. دوران جوانی او زمانی که در بازی پلیآف NFL در سال 1991 در مرکز بازیها شروع کرد، به میدان آمد، اولین بازیکن تازهکاری که این کار را برای نقرهای و سیاه انجام داد. در این دوره از زندگی خود، کوارتربک با افراد مشهوری مانند فلی و چارلی شین مهمانی می کرد.
مارینوویچ می گوید: «خدا را به خاطر لیزی سپاسگزارم. او تمام کارهای سنگین را انجام داد. او کار را برای من آسان کرد، (انجام داد) کاری که یک هم تیمی برتر برای من انجام می دهد: به شما کمک کند، به شما کمک کند، بهترین ها را از شما به ارمغان بیاورد.”
رایت می گوید: «به شهرت رسیدن تاد قابل توجه است. “او بهترین ورزشکار دبیرستانی در کشور بود. یک قهرمانی در رز باول به عنوان دانشجوی سال اول. اولین دانش آموز دومی در تاریخ که برای درفت NFL اعلام کرد. او باید تیم خودش را می داشت زیرا خیلی جوان بود. این Doogie Howser فوتبال است.”
با این حال، او میافزاید، “فشار زیادی” وجود داشت و “نیاز به دارو برای زنده ماندن، تبدیل به یک چرخه معیوب میشود. چگونه از این وضعیت خارج میشوید؟ چگونه وضعیت را حل میکنید؟ عملاً غیرممکن است.”
مدتها پس از بازگشت مارینوویچ به لیگ فوتبال آرنا، او در سال 2017 در سن 48 سالگی بار دیگر به فوتبال دست یافت، ابتدا مربی تیمهای دفاعی بود و سپس آماده شد تا سیگنالی را برای پرتاب هفت تاچ داون در یک بازی نیمه حرفهای اعلام کند. او اجازه داد که این بازی به عنوان اولین بازی بدون مواد مخدر او در 33 سال گذشته معرفی شود. در واقع، او می نویسد، او هنوز از آن استفاده می کرد: “لحظه ای که مواد مخدر به سیستم من برخورد کرد، من خراب شدم و یک دور دیگر را در جنگ سگی برای پاک ماندن از دست دادم.”
مارینوویچ در سراسر کتاب از هیچ جزئیاتی دریغ نمی کند. شما همه چیز را در مورد اینکه چگونه او با استفاده از نمونه ادرار بازیکنان دیگر نتایج آزمایش مواد مخدر را در NFL جعل کرد – و در مورد زمانی که در هالووین در نقش جیمی هندریکس ظاهر می شد، چهره سیاه می پوشید، که اکنون از آن ابراز پشیمانی می کند.
با این حال، لحظات شیرینی نیز وجود دارد، از جمله عشق مارینوویچ به هنر، که به گفته او به نجات او کمک کرد. نقاشی های او آنها اکنون گالری هنری Raiders را زینت می دهند – بله، Raiders یک گالری هنری دارد – در خانه جدید خود در لاس وگاس.
مارینوویچ از اینکه صبر آل دیویس مالک قدیمی رایدرز را که در سال 2011 درگذشت، ابراز تاسف می کند. مارینوویچ به دنبال کفاره دادن، پسر دیویس، مالک فعلی رایدرز، مارک دیویس، را در رستورانی در پالم اسپرینگز جستجو کرد. مارک دیویس به گرمی از مارینوویچ در خانواده فارغ التحصیلان نقره ای و سیاه استقبال کرد و پرتره های سلبریتی خود را در استادیوم آلژیانت به نمایش گذاشت. تصویری از جانی کش در حال کشیدن سیگار به خواننده پیشنهاد می شود. مارینوویچ همچنین پرتره هایی از لوئیس آرمسترانگ، فرانک سیناترا و هم تیمی قدیمی اش آلن خلق کرد.
رایت هنر را یکی از “خروجیهایی مینامد که میتوانید تقریباً از خود جدا و در آرامش باشید. آزادی در هنر اتفاق میافتد. من فکر میکنم این چیز جالبی است که باید روی آن دست زد.”
هنر به ترمیم رابطه شخصی دیگر کمک کرد. در آخرین سالهای زندگی مارو مارینوویچ، در حالی که او با آلزایمر مبارزه میکرد، پدر و پسرش که زمانی رقابتآمیز بود، از طریق همکاریهای هنری به هم پیوند خوردند. مارینوویچ میگوید که پدرش پس از ابتلا به بیماری، او را به طور کامل نشناخت، اما او میدانست که آنها شراکت خاصی دارند.
مارینوویچ می گوید: «بسیاری از مردم نمی دانند که مرو یک نقاش و مجسمه ساز فوق العاده خلاق بود. “ما باید با هم خلق کنیم، دو هنرمند همان کاری را که ما انجام دادیم انجام میدهند. صحبت زیادی وجود نداشت، فقط یک ریتم بهتر، و او دوست داشت این کار را با من انجام دهد… چه کسی فکر میکرد که هنر واقعاً ما را به سطح دیگری میبرد؟”
دیگر بخشهای روایت برای مارینوویچ دشوارتر بود که با رایت صحبت کند. این شامل دستگیری های متعدد او در طول سال ها می شود.
مارینوویچ میگوید: «آخرین کاری که میخواهم برای شروع روز انجام دهم، صحبت در مورد دستگیری است. “خجالت آور است. می دانم که برای خانواده ام آسان نبوده است.”
در سال 2000، مارینوویچ به دلیل تجاوز جنسی دستگیر شد: بعداً یک دادستان منطقه تصمیم گرفت که او را متهم نکند و مارینوویچ اتهامات موجود در کتاب خود را رد می کند. سال ها بعد، در سال 2016، او به دلیل داشتن مواد مخدر در حالی که برهنه بود دستگیر شد. مارینوویچ می نویسد که دلیل برهنه بودنش این بود که لاغر بود در جایی که فکر می کرد در حوض خانواده شوهرش فرو رفته بود. این نبود.
رایت میگوید: «از دیدگاه من، برای نوشتن در مورد دستگیریها، دیدگاه من درست است، در مورد همه چیز صادق باشید. برخی کتابها سعی میکنند بدیها را کم اهمیت جلوه دهند، روی نکات مثبت تمرکز کنند» – رویکردی که او آن را «غیر واقعی یا صادقانه» مینامد.
مارینوویچ میگوید الان در جای خوبی است. او که در هاوایی مستقر است، بزرگ شدن فرزندانش را تماشا می کند، در حالی که هنری را می سازد که لنگر او بوده است، و به امید کمک به نسل بعدی در مورد خطرات مواد مخدر صحبت می کند.
او می گوید: «من سعی می کنم تعادلی پیدا کنم. “من باید هر روز تمرین کنم: تمرین درست انجام دادن، تمرین صادق بودن، کمک به دیگران.”